مشكلات رفتاری دانش آموزان از زاویه دید مدیریتی
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

روشن ترین تصویری كه می توان از مدرسه امروز ارایه داد، تصور آن چون یك اجتماع است. اجتماع مبنای تجربه انسانی و هویت «خود» چون موجودی اجتماعی است. این هویت خود به خود و به تنهایی شكل نگرفته است، بلكه در تشكیل آن تجربه «دیگری» بسیار جدی است...

یك مشكل چگونه به وجود می آید؟ تعریف  ما از مشكل چیست؟ آیا نباید علل ایجاد مشكل و درمان آن، به صورت چند عاملی تحلیل شود؟ آیا یك یا دو نفر در مدرسه می توانند از پس همه مشكلات دانش آموزان برآیند؟ مدارس ما چه امكانات، ابزارها و تخصص هایی برای مواجهه با انواع مشكلات دانش آموزان دارند؟
اگر چه ما عادت داریم دنبال پاسخ های راحت بگردیم و اگرچه همه توقع راهكارهای كاربردی دارند؛ ولی به نظر نمی رسد موضوع به همین سادگی باشد. اگر موضوع «مشكلات رفتاری دانش آموزان» را از زاویه روان شناختی فرهنگی مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم، به ابعاد جدید و احتمالاً راه حل های عملی و منطقی تری خواهیم رسید.
نباید انكار كرد كه در مدارس ما، اعم از ابتدایی و راهنمایی و متوسطه، تدبیر مشخص و واقع بینانه ای برای مواجهه با آنچه كه مشكلات رفتاری دانش آموزان نامیده می شود وجود ندارد. نظام مشاوره ای دوره متوسطه به دلایل زیادی كارآمدی لازم را ندارد. در دوره های ابتدایی و راهنمایی، هم مشاوره پیش بینی نشده است و هم از كسانی توقع مشكل گشایی می رود كه خود چندین كاره اند. در مدارس غیرانتفاعی، بحث مشاوره، داستان خاص خود را دارد. هسته های مشاوره ادارات آموزش و پرورش، مراكز مشاوره وابسته به انجمن اولیا و مربیان و سایر عواملی كه به نوعی در موضوع دخیل هستند، شاید توفیق های موردی و جزیی داشته باشند اما اثرگذاری آنها گسترده نیست. همه این ضعف ها و ناكارآمدی ها، ناشی از نگرش های تك بعدی و عدم توجه به بستر و میدانی است كه مشكلات در آن روی می دهند.
اگر از من بپرسند كه «چگونه می توان با مشكلات رفتاری دانش آموزان برخورد كرد؟» ، بلافاصله سئوال می كنم كه: «چه كسی» ، «با چه نگرشی» ، «با چه توانایی هایی» ، «با چه امكانات و ابزارهایی» و «در چه شرایطی» می خواهد به مشكل گشایی در مدرسه بپردازد. برای حل مشكلات رفتاری دانش آموزان، چه به صورت فردی و چه صورت تیمی اقدام كنیم در هر حال، باید به این نكات توجه داشته باشیم:
۱- آمادگی شخصیتی و روانی فردی كه می خواهد با مشكلات دانش آموزان و احتمالاً والدین و معلمان مواجه شود چقدر است؟
۲- صلاحیت های شخصیتی و تخصصی فرد در چه حد است؟
۳- نگرش او به دانش آموزان و به طور كلی، به انسان ها و مشكلاتشان چگونه است؟
۴- چه تعریفی برای مشكل دارد و چه اولویتی برای مشكلات قایل است؟
۵- تا چه اندازه با وظایف خود و به خصوص محدوده دخالت در مشكلات دیگران، آشنا است؟
سئوال های فوق، بیشتر بر فرد یا افرادی تمركز دارد كه به طور مستقیم با مشكلات دانش آموزان سركار داشته و قصد بهبود و ترمیم اوضاع را دارند. البته نباید از نظر دور داشت كه در همین حدی كه از مشكلات دانش آموزان صحبت می كنیم كاری به حوزه های تخصصی مانند روان شناسی بالینی، مشاوره و روانپزشكی نداریم. مدارس به این موضوع توجه كنند كه در بحث «مشكلات رفتاری دانش آموزان» ، دو حیطه مشخص باید كاملاً تفكیك شود:
اول- زمانی نگاه ما به موضوع كلی بوده و شامل دخالت ها در حد راهنمایی است. ممكن است مدیر، معاون و یا معلم، به دانش آموزی كه مرتكب دروغگویی شده، تذكری بدهد، نصیحتی بكند یك دو جلسه با او به گفت وگو بپردازد و یا مدتی،  رفتارش را زیر نظر داشته باشد؛ این نمونه ای از مواجهه با مشكلات كلی است.
دوم- زمانی هم با موضوعی تخصصی و ویژه مواجهیم؛ دانش آموزی كه اضطراب یا وسواس دارد، نمی تواند غرایز جنسی اش را كنترل كند، پرخاشگر است، با خانواده و دیگران سر ناسازگاری دارد، به مواد مخدر آلوده شده است و... اینها مسایلی هستند كه هم شناخت عوامل و هم بهبود و درمان آن، نیاز به دانش تخصصی و مسئولیت حرفه ای دارد.
ساده اندیشی است كه در یك مدرسه، مدیر یا معاون یا مربی تربیتی و یا معلم، بخواهند بدون بهره مندی از دانش تخصصی، ابزارها و امكانات، توانایی شناخت شرایط، به حل مشكل یا مشكلات اقدام كنند. اشتباه است كه تصور كنیم «باید كاری كرد» و به خود اجازه دخالت در هر نوع مشكلی را بدهیم. رفتارهای ناشیانه، متفرقه، غیرمنسجم و تك بعدی در مواجهه با مشكلات رفتاری دانش آموزان، حتی اگر به نتایجی محدود منجر شود، می تواند مخاطراتی هم به همراه داشته باشد.
مدیریت فرهنگی
بدون تعارف، مدیران مدارس  مدیران فرهنگی نیستند. آنها بیشتر مدیرانی اجرایی و اداری هستند. حتی تلقی مدیریت آموزشی، بدون داشتن نگاه فرهنگی به مدرسه، چندان صحیح به نظر نمی رسد.
روشن ترین تصویری كه می توان از مدرسه امروز ارایه داد، تصور آن چون یك اجتماع است. اجتماع مبنای تجربه انسانی و هویت «خود» چون موجودی اجتماعی است. این هویت خود به خود و به تنهایی شكل نگرفته است، بلكه در تشكیل آن تجربه «دیگری» بسیار جدی است. برای این كه مدرسه ای تبدیل به اجتماع شود: ۱) باید نیروهای انسانی، دیدگاهی مشترك درباره رشد و شكوفایی انسان اتخاذ كنند ۲) این دیدگاه باید نگاهی متمایز به «تربیت خوب» بیافریند، ۳) چنین نگاهی به تربیت باید فعالیت های دسته جمعی و مبتنی بر همكاری پدید آورد و بالاخره ۴) با درگیر شدن در این فعالیت های مشترك، هدف های واحدی پیگیری شود. این تصویر از مدرسه، مشابه یك اركستر است. در اركستر هدف های مشتركی تعقیب می شود و درك مشترك وجود دارد.(۱)
صرف نظر از تعاریفی كه برای فرهنگ وجود دارد، منظور از «مدیریت فرهنگی» در مدرسه مدیریتی است كه به ارزش های انسانی، اعتقادات، گرایش ها، مهارت های زندگی، آداب و رسوم، معیارهای رفتاری جامعه و قوانین و مقررات توجه دارد. در مدیریت فرهنگی، بیش از آن كه مشكل یا مشكلات، دانش آموز یا دانش آموزان خاصی مطرح باشد، بر هدایت رفتار همه دانش آموزان و آموختن راه و روش زندگی به آنان تمركز می شود. در مجموع، مدیریت فرهنگی، با سبك زندگی افراد سروكار دارد.(۲) در مدیریت فرهنگی، دین، تاریخ، علم، ادبیات و هنر جایگاهی مهم دارند. به این ترتیب، مدیریت فرهنگی سعی دارد در مدرسه شرایطی همچون اجتماع فراهم آورد تا دانش آموزان با آنچه در شرایط واقعی زندگی جریان دارد آشنا شوند.
براین اساس، مواجهه با مشكلات رفتاری دانش آموزان با نگرش مدیریت فرهنگی، مستلزم فرایندی است كه در ادامه به توصیف آن می پردازیم.
۱- سیاست های فرهنگی مدرسه
هر مدرسه به عنوان نمادی از اجتماع و همچنین با توجه به فضای منطقه ای و مكانی، بستر فرهنگی خاص خود را دارد. براین اساس، هرگونه تحلیلی درباره مسایل مدرسه، نیازمند شناخت این بستر است؛ این نكته ای است كه كمتر به آن توجه می كنیم. همه مدارس درباره مسایل خود، به خصوص آن بخش از مسایل كه مشكل و مشكل ساز تلقی می شوند دنبال راه حل و راهكار- البته از نوع كاربردی- می گردند. همه می پرسند: «چه باید كرد؟» بدون آن كه توجه داشته باشند «در چه شرایطی؟». مدرسه، همانند اجتماع باید سیاست های فرهنگی داشته باشد و در این سیاستگذاری، نه فقط در باره مشكلات رفتاری دانش آموزان، بلكه برای همه موارد، تدابیر لازم را پیش بینی كند. سیاستگذاری فرهنگی در مدرسه، مبتنی بر شناخت هایی چون: موقعیت شناسی، شناخت خرده فرهنگ منطقه و محله ای كه مدرسه در آن قرار دارد، شناخت آسیب ها و آشنایی با روان شناسی اجتماعی و سایر دانش های مرتبط است.
مدرسه در سیاست های فرهنگی خود باید مشخص كند كه برای موارد زیر چه برنامه ها و تدابیری دارد:
- بهداشت روانی در مدرسه (برای همه دانش آموزان و معلمان).
- تطبیق آموزش های مدرسه ای با شرایط واقعی اجتماع (برای دانش آموزان و والدین).
- تقویت روحیه مشاركت و همكاری (برای همه اعم از دانش آموزان، معلمان و والدین).
- آموزش مهارت های زندگی (برای دانش آموزان)
- معرفی فرهنگ، ارزش های انسانی، ادبیات، هنر و تاریخ نظام اجتماعی.
- انتقال فرهنگی از طریق جهت گیری مشخص در برنامه های مربوط به آداب و رسوم، اعتقادات و ارزش ها
- مشكلات رفتاری دانش آموزان.
كورت لوین، روان شناس گشتالتی كه نظریه میدانی و مفهوم فضای زندگی (Life space) را ارایه كرده است اعتقاد دارد براساس واقعیت های روان شناختی كه بر رفتار تأثیر می گذارند، علت های رفتار مرتباً تغییر می كنند، یعنی آنها پویا هستند. انسان در یك میدان تأثیر، دائماً در حال تغییر زندگی می كند و تغییر در هر یك از آنها بر بقیه نیز تأثیر می گذارد.(۳) این میدان روانی، با میدان الكتریكی در علم فیزیك قابل مقایسه است. به نظر لوین، كفش های متقابل اعضای گروه موجب تحرك یا پویایی گروه می شود و اعضای گروه به یكدیگر اثر می گذارند. انسان موجودی پویاست و خصوصیاتش براثر میدان اجتماعی تغییر می كند.(۴)
در نظام اجتماعی ما، ابهام ها و گاهی آشفتگی های فرهنگی زیاد هستند، آسیب شناسی فرهنگی مورد توجه قرار نمی گیرد و به همین ترتیب در مواجهه با مشكلات نیز در فضایی معلق می اندیشیم و رفتار می كنیم. اتخاذ سیاست های فرهنگی در مدرسه می تواند به شفاف سازی فضا كمك كند.
۲- نگرش های فرهنگی
تعیین و تدوین سیاست های فرهنگی زمانی ثمربخش خواهد بود كه نگرش های فرهنگی پشتوانه آن باشند. نگرش های فرهنگی برپایه دیدگاه های انسان دوستانه شكل می گیرند. به كسی می گوییم دارای نگرش فرهنگی است كه به كرامت انسانی اعتقاد داشته باشد؛ به ارزش ها و اعتقادات و گرایش های مردم احترام بگذارد؛ با تاریخ، ادبیات و هنر نظام اجتماعی اش آشنا بوده و در مورد حفظ هویت فرهنگی و انتقال فرهنگی حساس باشد؛ و رفتارها هنجارها و قواعد اجتماعی را در بستر فرهنگی آنها تحلیل و ارزیابی كند.
در مدرسه، باید نوعی هماهنگی در نگرش های فرهنگی مجموعه وجود داشته باشد. شاید مهم ترین شاخصه مدرسه ناكارآمد وضعیت را بتوان ناهماهنگی عوامل آن اعم از مدیر، معاون، معلمان و سایرین در نگرش ها و رفتارهای فرهنگی قلمداد كرد. بی نظمی در برنامه ها و آشفتگی در عملكرد، معرف این گونه مدارس است.
به طور كلی امروزه این اعتقاد وجود دارد كه مدرسه جامعه ای كوچك است و ارتباط اعضای آن با یكدیگر، محیط اجتماعی معینی را به وجود می  آورد. پژوهش هایی كه در زمینه جو مدرسه انجام شده اند، ارتباط آن با میزان یادگیری، پیشرفت تحصیلی، رشد اخلاقی و رشد همه جانبه شخصیت دانش آموزان را به اثبات رسانده است.(۵)
اگرچه در یك مدرسه نمی توان همه ناهماهنگی ها را از بین برد ولی می توان با داشتن سیاست های مشخص و شفاف فرهنگی، هماهنگی در نگرش ها و رفتارها را افزایش داد.
۳- تعریف مشكل و تعیین اولویت ها
منظور از مدیریت فرهنگی و سیاست های فرهنگی در مدرسه، تمركز بر مشكلات نیست. اما در هر حال یك وجه از مسایل فرهنگی مدرسه، مشكلات رفتاری دانش آموزان و توابع آن است. به عبارت بهتر، می توان به مشكلات رفتاری دانش آموزان با نگرش فرهنگی نگاه كرد و برای بهبود این مشكلات، نه فقط با كمك یك نفر یا یك ابزار خاص بلكه با تفكر سازمانی اقدام كرد.
در چنین رویكردی، تعریف مشكل و مشكلات و تعیین اولویت ها ضروری است. براساس بستر فرهنگی و موقعیتی كه نگرش ها و رفتارهای ما در آن شكل می گیرد، باید مشخص كنیم چه چیزی مشكل تلقی می شود و چه چیزی مشكل نیست. در تعریف مشكل و تعیین معیارهایی برای این تعریف، توجه به چند نكته می تواند راهنمای خوبی باشد.
- مشكلاتی در جامعه فعلی ما وجود دارند كه از نظر هنجاری، رفتاری عادی محسوب می شوند. گاهی سوژه ای را كه مدرسه مشكل می نامد از نظر دانش آموزان، والدین و حتی افراد دیگر جامعه مشكل تلقی نمی شود. این بدان معنا نیست كه واقعاً مشكلی وجود ندارد، بلكه هدف داشتن نگاه منطقی به موضوع است، یعنی نگاهی كه مبتنی بر بستر فرهنگی است.
- در تنوع و شیوع مشكلات، موقعیت منطقه ای و محلی نیز به شدت تأثیرگذار است. نمی توان برای هر مشكلی در هر شهر و محله ای، راهكار یكسانی تجویز كرد. سوژه ای كه در شهری یا منطقه ای مشكلی جدی محسوب می شود در جای دیگر وضعیت متفاوتی دارد.
- دانش تخصصی عوامل اجرایی مدرسه نیز موضوعی مهم و تأثیرگذار در تعریف مشكل است. بسیار دیده شده كه برداشت مدرسه از یك مشكل و تعریف آن، با تعریف علمی و ملاك های واقعی مشكل، تفاوت هایی داشته و حتی كاملاً در تناقض بوده است.
۴- شناسایی امكانات و ابزارها
هر مشكل به سادگی به وجود نمی آید و به سادگی نیز قابل بهبود نیست. حل مشكلات رفتاری دانش آموزان در محدوده مدرسه و با حضور یكی دو نفری كه در اكثر مواقع از حداقل تخصص های لازم برخوردار نیستند، تصوری ساده انگارانه و غیرواقع بینانه است. نارسایی چنین تصوری زمانی بیشتر مشهود خواهد بود كه مدرسه فاقد سیاست های فرهنگی باشد. بنابر این اگر مدرسه قصدی جدی برای بهبود مشكلات و همچنین توسعه بهداشت روانی دارد باید علاوه بر بهره مندی از سیاست های فرهنگی مشخص، برای شناسایی و تجمع امكانات و ابزار ها تلاش كند. استفاده بجا از توان عمل مدرسه، جذب قابلیت های ممكن اولیا، استفاده از امكان ارجاع و تدارك ابزارهایی كه به نوعی می توانند مفید باشند، نمونه هایی از مواردی هستند كه مدرسه می تواند درباره آنها بیاندیشد.
۵- برنامه ریزی برای مشكلات
اگر مواردی كه بیان كردیم به درستی مورد توجه قرار گرفته و اجرا شوند برنامه ریزی برای مشكلات تا حد زیادی تسهیل خواهد شد. به طور كلی و صرف نظر از مواردی كه مشكل محسوب می شود در سیاست های فرهنگی مدرسه باید سه نوع برنامه مدنظر قرار گیرد:
الف- برنامه های هدایتی: شامل موضوع هایی در زمینه روان شناسی سلامت و زندگی برای كمال .
ب- برنامه های پیشگیری: شامل آموزه هایی كه بر مشكلات و پیشگیری از آنها تمركز دارند. مثلاً آموزش هایی درباره ایدز، اعتیاد، داروهای روانگردان، بهداشت جنسی و غیره در این حیطه قرار می گیرند. اگرچه شاید بتوان برنامه های هدایتی و برنامه های پیشگیری را در یك گروه قرار داد اما در اینجا به عمد آنها را تفكیك كرده ایم. گروه اول برنامه هایی است برای فرانیازها و معرفی سبك زندگی سالم؛ اما گروه دوم برنامه هایی هستند كه با تمركز بر مشكلات و آسیب ها ارایه می شوند.
پ- برنامه های بهبود: اینجا هم به عمد به جای واژه «درمان» از واژه «بهبود» استفاده شده است تا بعد تربیتی و اصلاحی موضوع مورد تأكید قرار گیرد.
- آیا واقعاً قصدی جدی برای مواجهه با مشكلات رفتاری دانش آموزان داریم؟ چگونه؟
- آیا دانش آموزان تنها زمانی كه دچار مشكل می شوند باید مورد توجه قرار گیرند؟ بقیه چه؟
- آیا نباید عملكرد مدرسه نه تنها در قبال مشكلات، بلكه در سایر فعالیت ها، منسجم و جامع باشد؟ با چه تدبیری؟
مدیر، معاون، مربی تربیتی، معلمان، انجمن اولیا و مربیان، سایر عوامل اداری و اجرایی، والدین و حتی دانش آموزان باید در سیاست های فرهنگی مدرسه نقش و جایگاهی داشته باشند. مدارس ما نیازمند مدیریت فرهنگی هستند.





:: بازدید از این مطلب : 337
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 10 بهمن 1392 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: