مراحل ساختن کاغذ
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

وش ساخت کاغذ
 با این همه، از کاغذ برای بسته‌بندی، آرایش درونی ساختمان، صافی‌های صنعتی و پژوهشی و کارهای دیگر نیز بهره می‌گیرند. چینی‌ها نخستین مردمانی بودند که بیش از 2 هزار سال پیش کاغذهایی مانند کاغذهای امروزی ساختند. ایرانیان مسلمان شیوه‌ی ساختن کاغذ را از چینی‌ها آموختند و آن را بهبود بخشیدند. شهر سمرقند برای سال‌ها بزرگ‌ترین مرکز ساختن و خرید و فروش کاغذ بود. سپس، در شهرهای دیگر، از جمله بغداد، دمشق، قاهره، مغرب، جزیره‌ی سیسیل و شهرهای مسلمان‌ نشین اسپانیا، کارخانه‌های کاغذسازی به راه افتاد .

نوشتن پیش از کاغذکاغذ

پیش از ساختن کاغذ، مردمان باستان برای ماندگار کردن نظرهای خود از کنده‌کاری روی سنگ و چوب و لوح‌های گلی بهره می‌گرفتند. سومری‌ها از هزاره‌ی چهارم پیش از میلاد بر لوح‌های گلی می‌نوشتند. بابلی‌ها این روش را از سومری‌ها آموخته و کتاب‌خانه‌ی بزرگی از لوح‌های گلی درست کرده‌ بودند. آن‌ها گل را به صورت ورقه‌ای کلفت در می‌آوردند و پیش از آن که خشک شود، دانسته‌های خود را به خط میخی روی آن کنده‌کاری می‌کردند. سپس، آن را در آفتاب خشک می‌کردند یا در کوره‌‌های سفال‌پزی، می‌پختند. از این لوح‌های گلی پخته، شمار زیادی از ویرانه‌های شهرهای باستانی میان‌رودان، به‌ویژه بابل، به دست آمده است. نوشتن روی ورقه‌های مسی، برونزی و گاهی طلا نیز انجام می‌شد که لوح‌های زرین دوره‌ی هخامنشی‌ها از نمونه‌های آن‌هاست.

دست‌کم از هزاره‌ی دوم پیش از میلاد، آدمیان آموختند که می‌توانند از پوست جانوران کاغذ چرمی(پارشمن) بسازند. ایرانیان روی پوست گاو، گاومیش و گوسفند و رومی‌ها بر پوست خر وحشی می‌نوشتند. پوست‌ها پس از دباغی و صیقل‌کاری به اندازه‌ی نازک و نرم از کار در‌ می‌آمدند که در زیبایی و نیکویی شاهکار به شمار می‌آمدند. پارشمن ایرانی ویژگی‌های بهتری داشت. برای نمونه، ایرانیان برای از بین بردن بوی ناخوشایند چرم، در روند ساختن پارشمن، به آن گلاب می‌افزودند.  اوستا را نخستین‌بار روی 12 هزار پوست گاو نوشته بودند. عرب‌ها نیز روی پوست می‌نوشتند، اما چون گران بود، تنها برای نوشتن چیزهای بسیار مهم، مانند قرآن و قراردادها و پیمان‌نامه‌ها از آن بهره می‌گرفتند. آن‌ها نوشته‌های خود را بیش‌تر بر استخوان شانه‌ی شتر یا سنگ‌های نازک سفید یا شاخه‌های پوست کنده‌ی درخت خرما می‌نوشتند.

مصریان باستان از نزدیک 2 هزار سال پیش از میلاد ، از گیاه پاپیروس، که گونه‌ای از نی است، کاغذی می‌ساختند که به همان نام پاپیروس شناخته ‌شد و امروزه به صورت واژه‌ی Paper در زبان انگلیسی ماندگار شده است. مصری‌ها ساقه‌های پاپیروس را به صورت نوارهای باریکی می‌بریدند و آن‌ها را به گونه‌ای کنار هم می‌گذاشتند که مانند رشته‌های پارچه در هم فرو می‌رفتند. سپس، پاپیروس را در آفتاب خشک می‌کردند. به‌زودی، پاپیروس در تمدن‌های دیگر، از جمله یونان، روم و ایران، نیز به کار گرفته شد، اما چون آن گیاه در همه‌جا نمی‌رویید، کاغذ پاپیروس به فراوانی در دست نبود. البته، به نظر می‌رسد پاپیروس به دلیل دیگری در ایران چندان به کار نمی‌رفت، چرا که ابن‌عبدوس جهشیاری از بیان ابوجعفر منصور، خلیفه‌ی عباسی، نوشته است که:" ایرانیان حق داشتند که جز بر پوست کلفت و نازک بر چیز دیگری نمی‌نوشتند و می‌گفتند که ما جز بر آن‌چه در سرزمین ما فراهم می‌شود بر چیز دیگری نمی‌نویسیم."

مردم هندوستان روی برگ و پوست برخی درختان می‌نوشتند. ابوریحان بیرونی در این‌باره نوشته است که مردم بخش‌های جنوبی هند برگ‌های درختی به نام تاری را، که مانند درخت نخل و نارگیل است، به هم می‌چسباندند و روی آن‌ها می‌نوشتد و سپس آن برگ‌ها را با نخ به هم می‌چسباندند. شاید به همین دلیل باشد که امروزه به صفحه‌های کتاب یا دفتر، برگ می‌گویند. در سرزمین‌های شمالی هند پوست درخت توز را صیقل می‌دادند و روی آن می‌نوشتند. سپس برگه‌های نوشته شده را شماره می‌گذاردند و در پارچه‌ای می‌پیچیدند و نگهداری می‌کردند. نامه‌ای که پادشاه هند به انوشیروان نوشته بود و مسعودی در مروج‌الذهب به آن اشاره کرده است، بر پوست درخت بوده است. ایرانیان نیز برخی از نوشته‌های خود را بر توز، یعنی پوست گیاه خدنگ، می‌نوشتند. ابن‌ندیم از بیان ابومشعر بلخی نوشته است که:" ایرانیان برای آن‌که نوشته‌هایشان پایدار بماند روی توز می‌نوشتند که از درخت خدنگ به دست می‌آمد و خدنگ همان گیاهی است که چوب محکم دارد و از چوب آن تیر برای کمان می‌سازند." به نظر می‌رسد رومی‌ها نیز بخشی از نوشته‌های خود را روی پوست درختان ماندگار می‌کردند. چرا که واژه‌ی لاتین Liber ، به معنای پوست درونی درخت، برای کتاب به کار می‌رفت. اکنون نیز به جایی که کتاب‌ها در آن نگهداری می‌شود، Library ، یعنی کتاب‌خانه، می‌گویند.

از کاغذ چینی تا کاغذ ایرانی

چینی‌های باستان نخست روی پارچه‌ی ابریشم می‌نوشتند، اما از نزدیک 150 سال پیش از میلاد، آموختند که می‌توانند پوست درخت توت را خرد کنند، به صورت خمیر درآورند و از آن کاغذ بسازند. آن‌ها به کاغذهای خود ساقه‌های کتان و رشته‌های تور ماهی‌گیری کهنه نیز می‌افزودند تا محکم‌تر شود. هر چند گیاهان در بیش‌تر جاها یافت می‌شدند، اما چینی‌ها شیوه‌ی ساختن کاغذ را به صورت راز نگه داشته بودند. این راز زمانی فاش شد که عرب‌های مسلمان در سال 133 هجری/751 میلادی، اسیرانی را از چین با خود به سمرقند، از بزرگ‌ترین و شناخته‌شده‌ترین شهرهای دیرین ایران، آوردند. از جمله‌ی اسیرانی که صالح‌بن‌زیاد از چین با خود به سمرقند آورد، کسانی بودند که در کار ساختن کاغذ مهارت داشتند. ایرانیان مسلمان شیوه‌ی ساختن کاغذ را از آنان یاد گرفتند و آن را بهبود بخشیدند و به‌زودی سمرقند بزرگ‌ترین مرکز خرید و فروش کاغذ در جهان شد.

ایرانیان مسلمان برای ساختن کاغذ از پنبه و کتان و دیگر مواد گیاهی نیز بهره گرفتند و گونه‌هایی از کاغذهای نازک، کلفت، شفاف و بادوام ساختند. کاغذ ایرانی را تا نزدیک یک قرن از سمرقند و خراسان به جای‌جای سرزمین‌های اسلامی می‌بردند. سرانجام پس از نزدیک یک سده، به سال 794 میلادی، به فرمان فضل‌بن‌یحیی برمکی ، وزیر هوشمند ایرانی، نخستین کارخانه‌ی کاغذسازی را در بغداد بر پا کردند. سپس، جعفربن‌یحیی‌برمکی فرمان داد که در دیوان‌ها به جای پوست از کاغذ بهره گیرند. به این ترتیب، بهره‌گیری از کاغذ به جای پاپیروس در جای‌جای سرزمین‌های اسلامی رونق گرفت و کارخانه‌های زیادی در شهرهای سوریه، فلسطین، مصر، تونس، مراکش و مغرب ساخته شد.

با این که، کارخانه‌های کاغذسازی در جای‌جای سرزمین‌های اسلامی ساخته شد، کاغذ ایرانی همچنان بهترین کاغذ به شمار می‌رفت و بارها در کتاب‌های تاریخی از کاغذ سمرقندی و خراسانی سخن گفته شده است. برای نمونه، ابن‌ندیم از شش گونه کاغذ، که در روزگار او رواج داشته، سخن گفته است: "کاغذ خراسانی را از کتان می‌ساختند و به قولی ساختن آن از زمان بنی‌امیه معمول شد و به قولی در عهد بنی‌عباس. برخی می‌گویند که ساختن آن قدیمی است و برخی آن را چیزی جدید می‌دانند. می‌گویند برخی از هنرمندانی که از چین به خراسان رفته بودند، آن را بر اساس کاغذ چینی ساختند و اما گونه‌های آن عبارت‌اند از سلیمانی، طلحی، نوحی، فرعونی، جعفری و طاهری."

نام‌هایی که ابن‌ندیم بر می‌شمارد، نام کاغذسازان ماهر یا فرمان‌ورایانی است که به ساختن کارخانه‌های کاغذسازی فرمان دادند که بیش‌تر آن‌ها ایرانی هستند. کاغذ جعفری منسوب است به جعفر برمکی، کاغذ طاهری به طاهر دوم از فرمان‌روایان خراسان(دودمان طاهری)، کاغذ نوحی به‌ نوح سامانی، از فرمان‌روایان سامانی، کاغذ طلحی به طلحه‌بن طاهر( از طاهریان)، کاغذ سلیمانی به سلیمان راشد، فرمان‌روای خراسان در زمان هارون‌الرشید، کاغذ جعفری به جعفر برمکی و کاغذ فرعونی، که با بهترین پاپیروس مصری رقابت می‌کرده است و به نظر می‌رسد به همین دلیل به نام فرعونی شناخته شده است، اما سازنده‌ی آن مشخص نیست. از دیگر کاغذهای شناخته شده‌ی آن زمان می‌توان کاغذ جیهانی، مامونی و منصوری را نام برد. کاغذ جیهانی به شهر جیهان در خراسان بزرگ، کاغذ مامونی به مامون عباسی و کاغذ منصوری به ابوالفضل منصور‌بن‌نصربن‌عبدالرحیم از مردمان سمرقند، منسوب است.

شواهدی وجود دارد که در جای‌جای سرزمین‌های اسلامی شیوه‌ی کاغذسازی ایرانیان را در پیش می‌گرفتند. برای نمونه، سمعانی در کتاب الانساب خود درباره‌ی کاغذ منصوری نوشته است: " از کسانی که به نسبت کاغذی شهرت کرده‌اند، یکی هم ابوالفضل‌منصوربن‌نصربن‌عبدالرحیم کاغذی است از مردم سمرقند که به سال 423 هجری در سمرقند وفات یافت. کاغذ منصوری در تمام سرزمین ‌ه ای اسلامی شناخته شده است و شیوه‌ی ساختن آن را تقلید می‌کنند." با این همه، شواهدی نیز در دست است که در دیگر سرزمین‌های اسلامی نیز در شیوه‌ی ساختن کاغذ پیشرفت‌هایی رخ داده بود. چنان‌که ناصر خسرو، که در سال 438 هجری/1047 میلادی از شهر طرابلس دیدن کرده بود، درباره‌ی کاغذی که در آن‌جا ساخته می‌شده است می‌گوید که:" در نکویی و زیبایی مثل کاغذ سمرقند بلکه بهتر از آن است."

ایرانیان مسلمان در کار بهبود ساختن کاغذ به نوآوری‌های جالبی دست پیدا کرده بودند که به چند مورد اشاره می‌شود:

1. آهار زدن به کاغذ: ایرانیان که در کار ساختن کاغذ پوستی(پارشمن) تجربه‌های زیادی داشتند کوشیدند آن تجربه‌ها را در ساختن کاغذ جدید نیز به کار گیرند. از این رو، به کاغذ نشاسته‌ی گندم می‌زدند که سطح کاغذ را برای نوشتن با جوهر مناسب‌تر می‌کرد.

2. بهره‌گیری از آب‌دنگ: این دستگاه کوبه‌ای پتک‌مانند بود که با چرخاب به جنبش در می‌آمد و از آن برای خرد کردن تکه‌های بزرگ چوب بهره می‌گرفتند. به گفته‌ی ابوریحان بیرونی، در سمرقند از پتک‌هایی استفاده می‌شد که با نیروی آب به کار می‌افتادند.

3.بهره‌گیری از قالب خیزران. نوارهایی از چوپ خیزران را مانند حصیر به هم می‌بافتند و برگه‌های کاغذ خیس را  برای آبکشی روی آن می‌گذاشتند و پس از این که آب آن گرفته شد در حالی که ورقه هنوز مرطوب بود، آن را برمی‌داشتند. این کار به سازنده‌ی کاغذ امکان می‌داد به طور پیاپی ورقه‌های کاغذ را روی همان یک قالب آبکشی کند. پیش از آن، ورقه‌ی کاغذ را روی پارچه‌ی درشت‌بافی پهن می‌کردند، اما تا زمان خشک شدن ورقه‌ی کاغذ، نمی‌توانستند آن را از روی پارچه بردارند.

4. بهبود کاغذ و بازیافت آن. افزودن موادی مانند بذرک، پنبه و کهنه پاره‌های کتان به ترکیب کاغذ و هم‌چنین بهره‌گیری از خرده پاره‌های کاغذ و پارچه‌های کهنه که در بهبود کاغذ سودمند بود و شیوه‌ای از بازیافت نیز بود.

5. کاغذ رنگی. در برخی دست‌نوشته‌های نویسندگان مسلمان دستورهایی برای ساختن کاغذ به رنگ‌های قرمز، سبز، آبی، صورتی، زرد، پیازی و ارغوانی وجود دارد و حتی نوشته شده است که چگونه می‌توان کاری کرد که برگه‌های کاغذ کهنه و دیرین به نظر برسند.

کاغذ در اروپا

کاغذسازی از شمال آفریقا به سرزمین‌های مسلمان نشین اروپا، یعنی جزیره‌ی سیسیل(صقلیه) در ایتالیا و شهرهای شاطبه و قرطبه در اسپانیا(اندلس) راه یافت و در سال 1276 میلادی در ایتالیا و اسپانیا به فراوانی به کار می‌رفت. نخستین‌بار زایران مسیحی که از زیارت‌گاهی در اسپانیا بازمی‌گشتند، چند تکه کاغذ ساخت مسلمانان را با خود به مرکز اروپا بردند. پیش از آن، اروپایی‌ها از کاغذ پوستی و پاپیروس برای نوشتن بهره می‌گرفتند. اما کاغذ مسلمانان بر آن دو ماده‌ی نوشتنی برتری داشت. از این رو، بازرگانی نورنبرگی در سال 1390 میلادی نخستین کارخانه‌ی کاغذسازی را در آلمان بر پا کرد و در این کار از کاغذسازان ایتالیایی بهره گرفت که خود آن‌ها از شاگردان مسلمانان بودند. نخستین کارخانه‌ی کاغذسازی انگلستان نیز در سال 1490 کار خود را آغاز کرد که البته چیزی نبود جز یک آسیاب آبی از کار افتاده که برای خرد کردن چوب به کار گرفته شد.

کاغذسازی آرام‌آرام در اروپا گسترش یافت، اما تا سده‌ی نوزدهم میلادی ، مانند سرزمین‌های اسلامی، به صورت دستی انجام می‌شد. کاغذسازان قالبی بزرگ و پهن داشتند که شبکه‌ای توری مانند از سیم‌های نازک به هم بافته شده داشت. قالب را در ظرف بزرگی فرو می‌بردند که دارای خمیری آبکی از چوب خرد شده‌ی درخت بود. سپس قالب را از ظرف بیرون می‌آوردند، در حالی که سطح آن را لایه‌ی نازکی از خمیر چوب پوشانده بود. آن‌گاه قالب را چنان به راست و چپ و عقب و جلو تکان می‌دادند تا لایه‌ی یک‌دست و همواری از خمیر چوب به وجود آید و آب آن نیز بیرون رود. برگه‌ی خیس کاغذ را روی پارچه‌ی پشمی می‌گذاشتند و پارچه‌ی دیگری را روی آن برگه‌ی کاغذ می‌گذاشتند و برگه‌ی کاغذ دیگری را روی آن پارچه دومی می‌گذاشتند و همین طور برگه‌های کاغذی و پشمی را یک‌در میان روی هم می‌چیدند. در پایان، بسته‌ی به دست آمده را زیر ابزار فشرده کننده می‌گذاشتند تا آب آن بیرون بیاید. سپس کاغذها را در انباری آویزان می‌کردند تا خشک شوند. سرانجام، کاغذها را در حمام ژلاتین فرو می‌بردند و بار دیگر خشک می‌کردند تا آب زیادی را به خود نگیرند.

در سال 1798 میلادی، لوئیس رابرت فرانسوی دستگاه کاغذساز را اختراع کرد که بسیار ساده بود و قالب کاغذسازی آن چیزی مانند نوار نقاله بود که آن را با دست می‌چرخاندند و در نتیجه کاغذسازی را به طور پیوسته انجام می‌دادند. در سال 1804، هنری و سیلی فوردرینیر نمونه‌ی بهبود یافته‌ای از آن را در انگلستان ساختند. پس از این، دستگاه‌های دیگری ساخته شد که در کار آماده‌سازی خمیر کاغذ بسیار کارآمد بودند. سرانجام در سال‌های پایانی سده‌ی نوزدهم میلادی، دستگاهی ساخته شد که همه‌ی مرحله‌های آماده‌سازی خمیر تا ساختن برگه‌های کاغذ را انجام می‌دهد. نمونه‌های امروزی این دستگاه‌های خودکار نزدیک 100 متر داراز و 4 متر پهنا دارند و کاغذ را به صورت طاقه‌های استوانه‌ای بزرگی می‌سازند که ممکن است بیش از 20 تن وزن داشته باشند.

ساختن کاغذ

تکه‌ای کاغذ بردارید. آن را از میان پاره کنید و با دقت به لبه‌ی پارگی نگاه کنید. در لبه‌ی پارگی، رشته‌های نازک و مو مانندی را می‌بینید که همانند رشته‌های پشمی نمد، در هم تنیده‌اند. این رشته‌‌ها از مولکول‌هایی به نام س لو ل ز ساخته شده‌اند. سلولز مولکولی نخ مانند و دراز است که پیکر گیاهان را می‌سازد. هر یک از رشته‌هایی را که درلبه‌ی پارگی کاغذ می‌بینید، از هزاران مولکول سلولز درست شده‌ که مانند رشته‌های طناب به دور هم پیچیده‌اند. چوب درختان مقدار زیادی سلولز دارند. از این رو، کاغذ را از چوب آن‌ها می‌سازند.

برای ساختن کاغذ، درختان را می‌برند و به کمک دستگاه‌‌های ویژه‌ای، تنه‌ی آن‌ها را ریز ریز می‌کنند. سپس، تکه‌های کوچک چوب را با مواد شیمیایی(از جمله سود، سولفات یا سولفیت) و مقدار زیادی آب داغ، مخلوط می‌کنند. به این ترتیب، خمیری از رشته‌های سلولزی به دست می‌آید. آن‌گاه، خمیر را روی یک توری فلزی می‌ریزند تا آب اضافی خود را از دست بدهد. سپس خمیر از لابه‌لای چند غلطک می‌‌گذرد و آب خود را بیش‌تر از دست می‌دهد. پمپ‌های مکنده‌ی آب، به این کار کمک می‌کنند. سرانجام، خمیری که به صورت ورقه‌ی درازی درآمده است، با گذشتن از لابه‌لای غلطک‌های داغ، که در دستگاه‌های بزرگ بیش از 100 عدد است، خشک می‌شود و به صورت کاغذ در می‌آید. در پایان کار، دستگاهی که به رایانه ارتباط دارد، کلفتی کاغذ، اندازه‌ی آب و شمار سوراخ‌های احتمالی موجود در آن را بررسی می‌کند. در صورتی که کلفتی کاغذ در همه‌جا یکسان باشد، اندازه‌ی آب مناسب باشد و تعداد سوراخ‌ها چندان زیاد نباشد، کاغذ برش می‌خورد و به بازار فرستاده می‌شود.

گاهی با بهره‌گیری از مواد دیگری، کاغذهای بهتری ساخته می‌شود. برای مثال، برای این که کاغذ سطح صاف‌تری داشته باشد و آب زیادی به خود نگیرد، نشاسته یا رزین به دست آمده از درخت کاج را به آن می‌افزایند. برای ساختن کاغذهای بسیار نرم و سفید نیز کاغذ را از لابه‌لای غلطک‌هایی می‌گذرانند که دمای بیش‌تری دارند و سطح آن کاغذ‌ها را با مخلوطی از خاک چینی و آب می‌پوشانند. هم‌چنین، برای این که کاغذ محکم‌تر شود، به آن پنبه می‌افزایند. اگر هم بخواهند از کاغذ، دستمال کاغذی درست کنند، به آن نرم‌کننده می‌افزایند و با کمک مواد شیمیایی، میکروب‌های آن را از بین می‌برند. بنابراین، با بهره‌گیری از مواد گوناگون می‌توانیم کاغذهای ویژه، مانند کاغذهای صافی، کاغذهای روغنی، کاغذهای خوش‌بو، کاغذ نقاشی، کاغذ خوش‌نویسی، کاغذهای صنعتی، کاغذ دست‌شویی و گونه‌های دیگر، ساخت.

کاغذسازی در ایران امروز

هرچند ایرانیان از پیشگامان ساختن کاغذ بودند، اما پس از اختراع دستگاه کاغذساز در اروپا، انبوهی از کاغذهای اروپایی به ایران و دیگر سرزمین‌های اسلامی وارد شد و بازار کاغذسازان دستی را که از شاگردان خود پس افتاده بودند، کساد کرد. پس از زمان اندکی، کاغذهای دستی برای همیشه برچیده شدند و زمان زیادی نگذشت که حتی خاطره‌ی پیشگامی در کاغذسازی نیز از یادها رفت. پس از چندی، نخستین دستگاه‌های کاغذسازی به کشورهای اسلامی وارد شد و ساختن کاغذ به شیوه‌ی نوین آغاز شد.

نخستین کارخانه‌ی کاغذسازی ایران پیش از جنگ جهانی دوم بنیان‌گذاری شد، اما چندان موفق نبود تا این که بیش از 50 سال پیش دستگاه کاغذساز دست دومی به ایران وارد شد و در کرج به کار انداخته شد. کاغذهای ساخت این کارخانه نیز نتوانست با کاغذ خارجی رقابت کند و آن کارخانه به‌زودی به‌صورت کارخانه‌ی مقواسازی درآمد. در سال 1326 خورشیدی نیز شرکتی با سرمایه‌گذاری حسن‌علی حکمت، دکتر صلح‌دوست، عیسائیان و چند نفر دیگر، در ورامین بنیان‌گذاری شد که کاغذهای باطله‌ی ادراه‌ها و سازمان‌ها خوراک آن بود. سپس، در سال 1346 شرکتی به نام شرکت سهامی کاغذ پارس با سرمایه‌ی اولیه‌ی 550 میلیون ریال در هفت‌تپه بنیان‌گذاری شد و نخستین کارخانه‌ی کاغذسازی ایران در سال 1349 کار خود را آغاز کرد.

در سال 1352، بزرگ‌ترین کارخانه‌ی کاغذسازی ایران به نام مجتمع صنایع چوب و کاغذ ایران(چوکا) با مشارکت وزارت صنایع(60 درصد سهام) وزارت شاورزی و عمران روستایی(40 درصد سهام) در کیلومتر شش جاده‌ی رضوان‌شهر به تالش بنیان‌گذاری شد و در سال 1357 کار خود را آغاز کرد. اوج‌ گیری انقلاب اسلامی و پیروزی مردم ایران بر نظام شاهنشاهی پهلوی به بسته‌شدن بسیاری از کارخانه‌ها از جمله همین کارخانه‌ی کاغذسازی انجامید که بیش‌تر از سوی خارجی‌ها اداره می‌شد. از سال 1361 تلاش‌های برنامه‌ریزی شده‌ای برای راه اندازی دوباره‌ی تولید کاغذ آغاز شد و با تحویل کارخانه به سازمان صنایع ملی ایران در سال 1364، این تلاش‌ها به بار نشست و از آن سال است که این کارخانه در کار ساختن کاغذ ایرانی بسیار پویا و کارآمد شده است.

کاغذ و هنر

کاغذ نه تنها در نگارش بلکه در هنر نیز نقش مهمی دارد و برخی هنرها، مانند خوشنویسی و نقاشی، پیوند تنگاتنگی با کاغذ دارند. از این رو، طی سالیان دراز کوشیده‌اند کاغذهایی با ویژگی‌های مناسب برای کار هنری بسازند. گاهی نیز خود کاغذ یکی از پایه‌های اصلی کار هنری می‌شود که نمونه‌ی آن را در کلاژ  و به شیوه‌ای چشمگیرتر در هنر کاغذبری(قطاعی) می‌بینیم. کاغذبری یکی از شاخه‌های هنری دیرپا، اما فراموش شده است و در آن، هنرمند پس از طراحی روی کاغذ ساده یا رنگین، نقش را با قیچی یا کارد مخصوص(شفره) از میان کاغذ در می‌آورد و آن را بر زمینه‌ای به رنگ دیگر می‌چسباند.

به نظر می‌رسد خاستگاه اصلی این هنر در چین باشد. چینیان دریچه‌های پنجره‌های خود را به جای شیشه با کاغذ می‌پوشاندند و آن کاغذها را با رنگ یا کاغذبری‌های رنگین آرایش می‌کردند. این هنر در سده‌ی نهم هجری به ایران وارد شد و به کوشش شیخ عبدالله کاتب، دوست محمد مصور، میر محمد باقر قاطع، دوست مصور، میرمحمد طاهر مجلد، یاری مذهب هروی، مظفر علی تربتی، نذر علی قاطع و میرقاسم مذهب به شکوفایی رسید. نمونه‌های زیبایی از کارهای آن استادان در موزه‌های ایران و ترکیه نگهداری می‌شود.

هنر کاغذبری از ایران به ترکیه(عثمانی) و سپس از آن‌جا به کشورهای دیگری مانند سوئیس، فرانسه و لهستان، راه یافت و در آن سرزمین‌ها مورد توجه قرار گرفت و همچنان به آن می‌پردازند. این هنر در لهستان چنان گسترشی یافت که اکنون هنرشناسان لهستانی بسان هنر ملی به آن می‌نگرند. نزدیک نیم سده پیش(1950 میلادی) نیز کتابی به نام "کاغذبری ملی در لهستان" از سوی ناشری گمنام در ايران منتشر شد و ايرانيان بار ديگر از اين راه با هنري كه زماني در آن سرآمد بودند،  آشنا شدند .


:: موضوعات مرتبط: علوم تجربی





:: بازدید از این مطلب : 249
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 7 آبان 1393 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: